۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

دولت هم برود شهروند نمی آید.

اگر به عنوان اقرار به جرم تلقی نشه... اعتراف میکنم داشتم توی فیس بوک چرخ میزدم که دیدم یکی نوشه" ششمین شماره هفته نامه شهروند امروز منتشر شد!". فکر کردم داره از شماره های قدیمی میگه اما با کمی دقت دیدم این شماره جدیده  و ظاهرا شهروند از توقیف در اومده... واقعا خوشحال شدم... اندازه شنیدن خبر آزادی زید آبادی... ((هر چند اون طفلکی دو روز نصفه نیمه اومد دیدن خانوادش بعد دوسال ... دیگه اونقدر دست و پامون توی گردو گیر کرده که همینم برامون مثل خبر عروسیه)).
به هر حال اولین کاری که امروز کردم این بود که رفتم و شماره جدیدی هفته نامه عزیزمو خریدم.....
و اولین چیزی که بنظرم رسید بعد از سه سال توقیف این بود که ((شهروند)) هم مثل ابطحی دست کم یک 10 یا 20 کیلویی وزن کم کرده... ورقهاش نازک تر و جنس کاورش آسیب پذیر تر شده بود و از همه بیشتر جای خالی محد قوچانی و اسمش بود.

توش از فیروزابادی و دستگیری آب بازها و محمد تقی مصباح یزدی و امنه بهرامی و تحولات جهان عرب و اوضاع سوریه و هوگو چاوز و جانشینیش نوشته بود.... با خاطرات و چیزی که من از شهروند یادم بود کلی فاصله داشت... مثل ببری که دندوناشو کشیدن و دمشو قیچی کردن و تعلیمش دادن که گربه خونگی باشه...اما با این وجود هنوز لابلای این نوشته ها غرور و تیغ برنده قلم زنای قدیمی رو میشد حس کرد؛ با اینکه خیلی از اون اسمها امروز مرعوب هستند و ممنوع قلم و محکوم به سکوت... عین اعترافات تلوزیونی که میشد از بین اون حرفای خنده دار و اعتراف به گناه مُرسها و علامتهایی دید که حقیقت رو بهمون می فهموند... اره ... ظاهر لاغر و اعترافات تلوزیونی زندانیها خیلی با ماها حرف زد.... حالا این حکایت نشریاتمونم شده....
شهروند امروز شاید امروز ظاهر یک گربه خونگی نحیف رو داشته باشه اما هنوز درونش یک ببر زندگی میکنه... هنوزم خوندنش لطف و لذت خودشو داره و شاید این یک حرکت دوباره باشه.
با اینکه بنظرم همه چیز خراب شده ...اما بلاخره دیر یا زود از بین ویرونه ها هم جونه ها شروع میکنن به سبز شدن.

پیوست: عنوان این مطلب از تیتر شماره83 هفته نامه شهروند امروز/ دوره جدید /چاپ6 /انتخاب شده.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر